«انقلابیون اشرافی»
گروه اجتماعی: به دفعات مکرر در بازخوانی سخنان معمار کبیر انقلاب و همچنین بیانات رهبر فرزانهمان به جایگاه مستضعفان پی بردهایم که اصطلاح کوخنشینان بدانها اطلاق شده است. ایشان مردمی تهیدست، لکن با قلبی آکنده از مهر دوستان خدا و مملو از نفرت دشمنان بوده و هست؛ همانها که انقلاب بزرگ ایران اسلامی را تحقق […]

گروه اجتماعی: به دفعات مکرر در بازخوانی سخنان معمار کبیر انقلاب و همچنین بیانات رهبر فرزانهمان به جایگاه مستضعفان پی بردهایم که اصطلاح کوخنشینان بدانها اطلاق شده است. ایشان مردمی تهیدست، لکن با قلبی آکنده از مهر دوستان خدا و مملو از نفرت دشمنان بوده و هست؛ همانها که انقلاب بزرگ ایران اسلامی را تحقق بخشیده و رویای شیرین قرنهای پس از ظهور اسلام را به حقیقت پیوند دادند. به گونهای که اگر پشتیبانی و عزم راسخ همین مردم مستضعف ظلم کشیده از خمینی کبیر و مشی انقلاب نبود, هرگز زر و زور طاغوت از اریکه قدرت به زیر کشیده نمیشد. دقیقا همین مردم بودن که روزی کفنپوشان در برابر تانکهای ماموران حکومتی به صف میشدند, روزی از پشت بامها به زمین پرت میشدند, روزی در شکنجهگاههای ساواک پوست از بدنشان کنده میشد و… اما آنها ایستادند!
در سوی دیگر اصطلاحی معروف تحت عنوان “خط امام(ره)” را داریم؛ آنچه خطمشی انقلاب اسلامی را برایمان ترسیم میکند؛ خیلیها این اصطلاح را به دیده احساس و در بهترین حالت, نشات یافته از ارادت به امام راحل میدانند اما حقیقت این است که خط امام بهترین نقشه راه و غنیترین منشوری است که راه را از بیراهه نشان میدهد. یکی از مولفههای اصلی خط امام مبارزه با اشرافیگری و مستکبران است. بدین معنی که, هرکس بخواهد خود را در دایره انقلاب اسلامی و پیرو خط امام بداند، باید خوی اشرافیگری را کنار نهاده و علیه مستکبران کمر همت ببندد.
حال با اشراف به دو مقولهی فوق، بهتر است قدری نیز در وضعیت جامعه حاضر تامل کنیم؛ متاسفانه در عصر حاضر و طی سالیانی که با غفلت در برخی امور طی شده است، شاهد گسترش سطحی از فقر در میان مردم شدهایم که البته رهبر انقلاب هنوز هم همین طبقه کوخنشین را مورد تفقد ویژه قرار میدهند و راه برون رفت از بسیاری نارساییها را تقویت همین قشر و توجه عملی به ایشان میدانند. اما صورت تلخ و غمانگیز ماجرا مربوط به انقلابیونی (پیروان انقلاب) است که مبتلا به خوی اشرافی شدهاند! آنان که نماز میخوانند، روزه میگیرند، احتمالا حجاب هم دارند… اما ماشینهای آنچنانی هم سوار میشوند, خانههایی شبیه کاخ دارند, مبلهای چند ده میلیونی استفاده میکنند, آنها کریستالهای خانهشان را فانتزیهای روز قلمداد میکنند, نوع خاصی از نشستن و برخواستن و حتی کارد و چنگال به دست گرفتن را دارند, آنها نیز جزو پروازیهای مرفه هستند (البته از نوع نماز خوان), آنها عروسی در تالارهای آنچنانی با تشریفات عالی برگزار میکنند و جهیزیههای چند ده میلیونی به دخترانشان میدهند اما رقص و آواز جایی در عروسیهاشان ندارد… و هزاران شرح حال تلخ دیگر که سبک زندگی انقلابیون را شکل داده است. در اندوهی عمیق فرو میروم وقتی یاد سخنی از یک به ظاهر انقلابی میافتم؛ که میگفت چه اشکالی دارد ماهم مد روز بازار را در خانه داشته باشیم, چه اشکالی دارد ماهم خانه فانتزیمان را داشته باشیم و ظروف بلورین و کریستال تمام ست استفاده کنیم؟! مهم این است که موقع گذاشتن و برداشتن آنها بسم اله بگوییم!!!
این بلای خانمانسوزی است که در بدنه انقلاب رخنه کرده است و به خوبی نیز در میان مردم و حتی قشر مذهبی جا باز کرده است. البته خیلیها چنین استدلال میکنند که چرا باید قشر به اصطلاح مذهبی جامعه شلخته و فلکزده و فقیر باشند و چرا آنها از نعمتها برخوردار نشوند! قطعا چنین بیانی شبههای گمراه کننده است و ما نیز ادعای پسندیده بودن فلکزدگی یا شلختگی را نداریم؛ بلکه معتقدیم باید فرهنگ و سبک زندگی اشرافیگری و انقلابیگری را از هم سوا کرد. آن کس که در چهارچوب فرهنگ اشرافی زندگی میکند، ناگزیر از دایره خط امام خارج میشود. آن کس که اشرافی باشد و اشرافی زندگی کند، قطعا نه حال کوخنشینان را درک میکند و نه روحیهی استکبار ستیزی خواهد داشت.
جایگزین ساختن روحیه اشرافیگری در برابر انقلابیگری، نقشهای موذیانه از سوی دشمنان انقلاب است که الحق والانصاف با کارایی تمام عمل کرده و مستکبران را به امنیت میرساند.
در اثر چنین تفکراتی است که امروزه خیلیها انقلابیگری را محدود به میدان سیاست میکنند در حالی که انقلاب جریان زندگی مردم است و در سبک زندگیشان تجلی پیدا میکند؛ وگرنه چطور میتوان آنان را که پیشانی بر مهر میسایند و غذا را پرسی ۱۰۰ هزارتومان تناول میکنند را چطور میتوان انقلابی نامید در حالی که عدهای دیگر از فرط فقر و گرسنگی نان خشکشان را جیرهبندی میکنند.
در آخر باید تاکید کرد که مقصود این گفتار بحث فقیر و غنی نیست، بلکه همان طور که در اثنای متن اشاره شد، روحیه اشرافی نه تنها ما را نسبت به فقرا بیتفاوت میسازد، روحیه انقلابیگریمان را از بین میبرد, ما را ظلمپذیر کرده و مستکبران را امنیت میبخشد.