خبر صبح/ گروه فرهنگ و ادب: حمید آرشآزاد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز اهل آذربایجان شرقی و از پیشکسوتان مطبوعات و طنز ایران بود. وی در حدود ۴۰ سال سابقهٔ فعالیت در مطبوعات را داشته است. آرشآزاد از سال ۱۳۷۴ همکاری خود با «مؤسسه گل آقا» را آغاز کرد و آثار طنزآمیز خود را در قالب شعر و نثر، در […]
خبر صبح/ گروه فرهنگ و ادب: حمید آرشآزاد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز اهل آذربایجان شرقی و از پیشکسوتان مطبوعات و طنز ایران بود. وی در حدود ۴۰ سال سابقهٔ فعالیت در مطبوعات را داشته است. آرشآزاد از سال ۱۳۷۴ همکاری خود با «مؤسسه گل آقا» را آغاز کرد و آثار طنزآمیز خود را در قالب شعر و نثر، در هفتهنامه و ماهنامهٔ «گل اقا» و نیز «بچهها… گل آقا» به چاپ رساندهاست. و آثار طنزآمیزش با نامهای چون: «گول اوْغلان»، «قزلباش»، «طوطی بالاسی»، «بچه طوطی»، «بیگلر بیگی»، «وروجک تبریزی»، «لک لک کوتوله»، «خاندایی»، «کورهباشی اوشاغی»، «آراز» و غیره به چاپ رسیدهاست. در ضمن، او نخستین کسی بود که شعرهای طنزآمیز به زبان ترکی را در «هفتهنامهٔ گل آقا» به چاپ رساند. یک شعر طنز از وی درباره اوضاع بیکاری تقدیم میشود:
اى صنم! عشقِ تو را در جان و دل دارمهنوز
بس که چاییدم زهجرانِ تو، بیمارم هنوز
چون طبیب عشق بر بیمه ندارد اعتماد
لاجرم دفترچه در دست و گرفتارم هنوز
فارغ التحصیلِ دانشگاه آزادم، عزیز
از هفشده سالِ پیش، البتّه بیکارم هنوز
بابتِ شهریه دارد کلّى از مخلص طلب
دکترى بیکار و بىپول و بدهکارم هنوز
جیبِ من خالىست از مارک و ریال و پوند وین
لیک مخلص از خیال خام سرشارم هنوز
عاشقى بىخانه و بىپولم و بس آس و پاس
مفلسم، امّا هواى وصلِ تو دارم هنوز
تا براى خواستگارى دسته گل حاضر کنم
تشت و سینى در کفم، در پیشِ سمسارم هنوز
مىکند تکلیف چون مهریّهاى خیلى کلان
پیشِ باباى تو کوتاه است دیوارم هنوز
شیربها مىخواهد از من مادرت، اى نازنین!
از همین بابت ز دستِ او در آزارم هنوز!
شیر را ایشان ز بازارِ سیاه آیا خرید؟!
ز این معمّا، بنده – اى گل! – غرقِ افکارم هنوز
چون گرفته موجرِ بىرحم حکم تخلیه
از سه ماهِ پیش، من ساکن به بلوارم هنوز
آرزویم هست دامادِ سرخانه شوم
یارِ ترشیده! تو را زان رو هوا دارم هنوز
«آرش» از این عشقِ پاکِ من یکى افسانه ساخت
زان زمان رسواىِ شهر و کوى و بازارم هنوز
سلام. ممنونم از لطف و محبت تان