۞
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » اختصاصی خبر صبح » پیشخوان » طنز و کاریکاتور
  • شناسه : 14344
  • 29 آذر 1400 - 10:03
شعر طنز بیکاری از حمید آرش آزاد
گرفتارم هنوز!

گرفتارم هنوز!

خبر صبح/ گروه فرهنگ و ادب: حمید آرش‌آزاد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز اهل آذربایجان شرقی و از پیشکسوتان مطبوعات و طنز ایران بود. وی در حدود ۴۰ سال سابقهٔ فعالیت در مطبوعات را داشته است. آرش‌آزاد از سال ۱۳۷۴ همکاری خود با «مؤسسه گل آقا» را آغاز کرد و آثار طنزآمیز خود را در قالب شعر و نثر، در […]

خبر صبح/ گروه فرهنگ و ادب: حمید آرش‌آزاد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز اهل آذربایجان شرقی و از پیشکسوتان مطبوعات و طنز ایران بود. وی در حدود ۴۰ سال سابقهٔ فعالیت در مطبوعات را داشته است. آرش‌آزاد از سال ۱۳۷۴ همکاری خود با «مؤسسه گل آقا» را آغاز کرد و آثار طنزآمیز خود را در قالب شعر و نثر، در هفته‌نامه و ماهنامهٔ «گل اقا» و نیز «بچه‌ها… گل آقا» به چاپ رسانده‌است. و آثار طنزآمیزش با نام‌های چون: «گول اوْغلان»، «قزلباش»، «طوطی بالاسی»، «بچه طوطی»، «بیگلر بیگی»، «وروجک تبریزی»، «لک لک کوتوله»، «خان‌دایی»، «کوره‌باشی اوشاغی»، «آراز» و غیره به چاپ رسیده‌است. در ضمن، او نخستین کسی بود که شعرهای طنزآمیز به زبان ترکی را در «هفته‌نامهٔ گل آقا» به چاپ رساند. یک شعر طنز از وی درباره اوضاع بیکاری تقدیم می‌شود:

اى صنم! عشقِ تو را در جان و دل دارم‏هنوز

 بس که چاییدم زهجرانِ تو، بیمارم هنوز

 چون طبیب عشق بر بیمه ندارد اعتماد

 لاجرم دفترچه در دست و گرفتارم هنوز

 فارغ التحصیلِ دانشگاه آزادم، عزیز

 از هفشده سالِ پیش، البتّه بیکارم هنوز

 بابتِ شهریه دارد کلّى از مخلص طلب

 دکترى بیکار و بى‏پول و بدهکارم هنوز

 جیبِ من خالى‏ست از مارک و ریال و پوند وین

 لیک مخلص از خیال خام سرشارم هنوز

 عاشقى بى‏خانه و بى‏پولم و بس آس و پاس

 مفلسم، امّا هواى وصلِ تو دارم هنوز

 تا براى خواستگارى دسته گل حاضر کنم

 تشت و سینى در کفم، در پیشِ سمسارم هنوز

 مى‏کند تکلیف چون مهریّه‏اى خیلى کلان

 پیشِ باباى تو کوتاه است دیوارم هنوز

 شیربها مى‏خواهد از من مادرت، اى نازنین!

 از همین بابت ز دستِ او در آزارم هنوز!

 شیر را ایشان ز بازارِ سیاه آیا خرید؟!

 ز این معمّا، بنده – اى گل! – غرقِ افکارم هنوز

 چون گرفته موجرِ بى‏رحم حکم تخلیه

 از سه ماهِ پیش، من ساکن به بلوارم هنوز

 آرزویم هست دامادِ سرخانه شوم

 یارِ ترشیده! تو را زان رو هوا دارم هنوز

«آرش» از این عشقِ پاکِ من یکى افسانه ساخت

 زان زمان رسواىِ شهر و کوى و بازارم هنوز

۱ دیدگاه

  1. سیامک آرش آزاد

    سلام. ممنونم از لطف و محبت تان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.