خبر صبح/گروه گزارش: روز پنج شنبه برابر با نهم شهریور ماه، تبریز محل برگزاری همایش «چشمانداز وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان» بود. بیش از یکصد نفر از محققان و پژوهشگران این حوزه از استانهای مختلف در این مراسم شرکت کرده و دغدغههای خود را در این حوزه مطرح کردند. گروه گزارش طرح نو تلاش کرده است تا در چند روز آتی به برخی از مهمترین سخنرانیهای این جلسه بپردازد.
همه عالم تن است و ایـران دل
دکتر عطااله عبدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزهی مسائل قومی آذربایجان یکی از سخنرانان همایش «چشمانداز وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان» بود. وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به شعر معروف حکیم نظامی گنجوی با عنوان «همه عالم تن است و ایران دل» گفت: «بنده اهل شعر و ادب نیستم اما میخواهم یک پیوندی بین ادبیات و ژئوپلوتیک که حوزهی تخصصی بنده است ایجاد کنم، پیرو سخن بسیار شیوای حکیم نظامی گنجوی که میفرمایند:
همه عالم تن است و ایـران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایـران دل زمین باشد/ دل ز تــن بـه بـود یـقین باشد
زمانی که من این شعر را شنیدم گفتم نظامی از کجا این را گفته است، یعنی چی ایران قلب زمین است؟ منبعش چه است؟ پایه و اساسش چه است؟ بعد موقعی که کتاب جغرافیای استراتژیک خاورمیانه را از استراتژیست معروف آمریکایی خواندم دیدم ایشون معتقد هست که هارتلند یا همان قلب زمین که در اوایل قرن بیستم در آسیای مرکزی و شرق اروپا واقع شده بود منتقل شده بر روی ایران! یعنی قلب زمین که نظامی گنجوی چند سدهی پیش گفته بودند در آخرین تئوری ها و نظریات ژئوپلتیک دوباره در رابطه با ایران مطرح میشود این بار در قالب منابع انرژی و خطوط ارتباطی! این برای من خیلی جالب بود و در خور توجه و البته قابل بررسی.»
«هویت ایرانی» یک «هویت مقاومتی» است
استاد دانشگاه خوارزمی تهران که خود زادهی آذربایجان نیز هست، در ادامهی صحبتهای خود به مبحث هویت ملی پرداخته و گفتند: «ما همه می دانیم که بحث هویت ملی یک گفتمان است نه یک موضوع و مقوله سیاسی، یعنی ما به عنوان یک حزب و یا به عنوان یک نهاد سیاسی، دنبال هویت ملی و مقولهی تاریخی و فرهنگی نیستیم! بلکه میخواهیم هویت ملی را به عنوان یک گفتمان مطرح کنیم که ایرانیان با زبانها و گویشهای مختلف آن را با تمام وجود درک کرده و پذیرفته باشند! حالا بعد هرکاری هم خواستند بکنند؛ دیگر با این پیش زمینه و بستر که به هویت ایرانی و هویت ملی به عنوان مبنای امنیت ملی آگاه شده باشند و توجه کرده باشند این که حالا بعد بخواهند هرکار سیاسی بکنند، کار اقتصادی بکنند ولی مبنا و بستر هویت ملی است که برای صدها و سالیان عامل بقای ایران بوده است.»
وی افزود: «نقش و جایگاهی که علما و بزرگان فرهنگی و شعر و ادبیات در انتقال مفهوم ایران به نسلهای آینده داشتند، چه فردوسی بزرگ چه قطران، چه نظامی گنجوی و کلا علما و اهل فضل و ادب، ما این را در مقوله و جنبشی به نام نهضت شعوبیه میبینیم. یعنی بعد از تهاجم و اشغال ایران که توسط بیگانگان انجام میشد، خوب ما می دانیم که روح ایرانی سرگردان میشود و تلاش ایرانیان برای این که نظام سیاسی مستقلی بتوانند داشته باشند؛ در قالب همین نهضت شعوبیه خود را نشان میدهد. به عنوان مثال آنچه که در دوره های قبل از اسلام داشتیم مانند دوران قدرت یافتن سلوکیان در ایران و یا قبل از صفویه که ایران برای ۹۰۰سال فاقد یک حکومت مرکزی به مفهوم داشتن حاکمیت مستقل بود و این نهضت شعوبیه بود که با احساس تکلیف و با شناسایی درست مسئله در قالب های مختلف به دفاع از ایران پرداخت و از این روست که ما می گوییم هویت ایرانی یک هویت مقاومتی است یعنی تا زمانی که تهدید نشویم به هویت ایرانی و به اون مفهوم ناسیونالیسم ایرانی رجوع نمی کنیم. و این را در مقاطع مختلف به عینه میتوان دید!
در مقطع بعد از اسلام، این مقولهی بازگشت و توجه به هویت ایرانی و حالا به تعبیر مدرن، ناسیونالیسم ایرانی در قالب نهضت شعوبیه مطرح می شود که در درونش بزرگانی چون فردوسی، نظامی، قطران و یا اهل دیوان مثل برمکیان، آل زیار و فعالان سیاسی نظامی مثل ابومسلم خراسانی، بابک خرمدین و… همه در قالب نهضت شعوبیه است که احساس خطر میکنند. در رابطه با ایران و هویت ایرانی، مطالعهی تاریخ ایران در حوضههای مختلف به ما میگوید مثلا شیخ اشراق در حوزهی فلسفه وارد میشود، حتی احیای تقویم ایرانی انجام میشود و… از خودمان سوال کنیم، چه میشود که میآیند تقویم ایرانی را در یک مقطعی از هجری به خورشیدی تبدیل میکنند؟ این حرکت یک خیلی اقدام بزرگی بود. خب، اینها همه در درون نهضت شعوبیه است که یک هویت مقاومتی است. و امروز هم همین حس را ما داریم. یعنی تهاجمی که به هویت و فرهنگ ایرانی طی دههها و سالهای اخیر صورت گرفته، باز این هویت مقاومت را بیدار کرده است و جای بسیار خوشحالی و خوشبختی است که ما می بینیم دوستانی از اقصی نقاط کشور از شمال، جنوب، شرق، غرب، دوستان آمدن اینجا و در تبریز جمع شدهاند. واقعا جای امیدواری است که اینقدر این مسئله هویت ملی دارد برجسته میشود که بویژه در جایی که بیشترین تهدید مربوط به اون منطقه است. ما میبینیم که طی سالهای اخیر آذربایجان به شدت مورد تهاجم و هدف جعلیات قوم گرایانه قرار گرفته و از قضا از همین جا من تقریبا با علم دارم میگویم، که هیچ جای ایران، هیچ کدام از مناطق ایران، به اندازه آذربایجان امروز، دغدغه ایران و ایرانیت پیدا نکرده است!! و این جای بسیار امیدواری است که البته آذربایجان همان طور که میدانیم، از دورهی قبل از اسلام هم خاستگاه ایرانیت، مدافع ایران بوده و در دوره بعد از اسلام میبینیم چه اتفاقاتی افتاده، خیلی من نمیخواهم وارد جزئیات بشوم.»
جعلیات پان ترکیسم وارد حوزهی فرهنگ عامه شده است
دکتر عبدی در ادامه با اشاره به این واقعیت که بنا به اقتضایی، تا حدودی در جریان کارها و اقدامات فرهنگی و نوشتاری جریان قوم گرا قرار گرفته ام، تاکید کرد: «از دهه هفتاد، که دانشجوی دانشگاه تبریز بودم، یادم میآید که در بولتن دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تبلیغ انتشار کتاب “ایران، ترک لرینین اسکی تاریخی” یا “تاریخ دیرین ترک های ایران” (به نوشته دکتر زهتابی) را زدند، که خب از اون مقطع ما میبینیم که تهاجم به تاریخ و جعل تاریخ آذربایجان و ایران آغاز شده و تا امروز تداوم پیدا کرده است. اما در یکی دو سال اخیر ،به عنوان یک هشدار دارم خدمت دوستان عرض می کنم، که به هوش باشیم. این روزها عمده تمرکز و تهاجمی که در پشت صحنه از طرف جمهوری باکو، ترکیه و عواملش در داخل کشور اتفاق میافتد در حوزهی فرهنگ عامه است. کتاب هایی که تلاش میکنند چاپ و منتشر کنند، در راستای همین تحریف فرهنگ عامه در قالب ضرب المثل، موسیقی، عرفان، رسم و رسوم و آداب، مردم شناسی، پوشش، حتی فلسفه و عرفان، خوشنویسی، موسیقی، حتی موسیقی عاشیقی که در آذربایجان بوده و… است. در این حوزه کتاب هایی منتشر میشوند که اینها را جعل و وارونه نشان بدهند. در راستای این که اینها ارتباطی به ایران نداشتند، آذربایجان در پیوند با جمهوری جعلی آذربایجان، باکو، ترکیه و عثمانی هست و همه این شخصیت هایی که ما داشتیم در همین حوزه ها، داره به گونه ای غیرایرانی و در راستای جعلیات قوم گرایانه و پان ترکی، تفسیر و تعبیر میشود.»
وی در پایان افزود: «من از دوستان و فعالانی که تشریف دارند، حتی اونهایی که نیستند، درخواست دارم حتما باید توجه کنیم که ادبیات عامه، به انضمام تمام متعلقاتش، به شدت مورد تهاجم قرار گرفته است و تمرکز عجیبی در این مسئله صورت گرفته و دارند جعلیاتی را در این حوزه منتشر میکنند!! خوشبختانه یک آگاهی در این رابطه صورت گرفته و تا حدودی سعی میشود با روش های علمی در این مسیر اقداماتی صورت بگیرد، ولی من از اهل فن و فکر خواهش میکنم، بر روی تمام آن چیزی که در فرهنگ ایرانیِ آذربایجان وجود دارد متمرکز بشوند و به آن بپردازند، که در این مرحله و در این زاویه دچار تهدید و خطر هستیم و ناگزیر وظیفهی ماست که در این عرصه وارد شده و بتوانیم از آسیب هایی که در این عرصه وارد میشود جلوگیری کنیم.