خبر صبح/ فرزانه اسدزاده:
کودکان همیشه پاکترین و شاید مظلوم ترین موجودات کره ی زمین بوده اند. همین روز جهانی کودکشان که حتی در نام گذاریش تناقض مختلفی وجود دارد( با وجود جهانی بودن آن، هر کشوری برای خود روزی را اعلام کرده و حتی در ایران هم نام گذاریِ درست و غلط آن خالی از بحث نیست)، درمانی برای دردهای ریز و درشتشان نیست. سرعت زندگی امروزی به نوعی امان از دنیای کودکی بچه ها گرفته است. کودکی که از خواب بیدار می شود و مشغول انجام تکالیف اش می شود و بعد مدرسه و بالافاصله باشگاه و کلاس را در برنامه ی روزانه اش ردیف کرده اند، چطور می تواند از کودکی خود لذت کافی را ببرد؟
وقتی زندگی کودکان بازیشان است یافتن جادو برای کودکان کار چندان سخت و پیچیده ای به نظر نمی رسد. اینان به فکر برجام نیستند، در اغلب موارد وضعیت اقتصادی جامعه فرقی در شور و نشاط کودکی شان نمی کند. آن ها در هر چیز ساده ای، یک سرگرمی خارق العاده می یابند. حال با این اوصاف روزانه هزاران نفر زندگی کودکانشان به بهانه تربیت بهتر را از آنها می گیرد. نشان به آن نشان که این روزها صدای شلوغی کوچه های تبریز از بچه هایی که فارغ از هیاهوی اطراف خود، در حال بازی و خاطره سازی هستند، کمرنگ تر از گذشته است. پدرومادرها معتقدند بازی در کوچه برای کودکان خطرناک است و در تربیت نادرست آنها نقش دارد. آنها نگران یادگرفتن و به کارگیری الفاظ نادرست هستند غافل از اینکه بچه ها در همین بازی هایشان شخصیت خود را می یابند و به آن فرم می دهند، هر چند خطری هم در کمین باشد.
داستان اسباب بازی هم طی این سالها دست خوش فراز و نشیب های فراوان بوده است. این را می توان از فرق بین خلاقیت هایمان برای ساختن چرخ های دست ساز تا اسکوترهای شارژی بچه های این دوره فهمید. هرکدام از ما میتوانیم یک یا دو اسباببازی ویژۀ دورۀ کودکیمان را به خاطر بیاوریم، وسیلهای که تمام اوقات فراغتمان را پر میکرد و اگر خیلی خوششانس باشیم، آن را هنوز نگهداشتهایم. برای بچههای امروزی ماجرا طور دیگری است. بچههای حالا آنقدر اسباببازی دارند که وقت نمیکنند با تمام آنها بازی کنند. مشکل دوستان و اطرافیان خانوادههای دارای بچه هم این است که برای هدیه، چه وسیلهای بخرند که کودک نداشته باشد. منصفانه هم که ببینیم، خیلی از اسباب بازیها را فرزندمان فقط هوس کرده که داشته باشد و درواقع علاقهای به بازیکردن با آن نداشته است. این اسباببازیها تبدیل میشوند به تزئینات اتاق کودک و سالها خاک میخورند. در این بین بیشتر پدرها و مادرها که شاید در کودکیشان حسرت خرید اسباب بازی های خاص را داشته اند کودکانشان را وسیله ای برای تجسم گذشته ی خود کرده اند. پدر مادرهای امروز کودکانشان را محدود به چند تکه وسیله کرده اند که برای تهیه اش حتی از وقتی که باید برای کودکانشان صرف کنند، می زنند تا کار کنند و کیف پول خوبی برای فرزنشان باشند.
همه ی این تفاسیر و در کنار همه ی پدرومادرهای با فکر و هوشمند، با نگاه کلی کودکان امروز را بیشتر در تسخیر باید و نباید هایی می بینیم که خواسته های والدینشان زنجیری برای زندگی لذت بخششان شده است.