• امروز : یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 12 May - 2024
0
به بهانه‌ی سالروز مرگ سلطان مراد سوم؛

«تبریز و یک قتل و عام خونین»

  • کد خبر : 15183
  • 19 بهمن 1400 - 9:08
«تبریز و یک قتل و عام خونین»
اواخر سپتامبر سال ۱۵۸۵ میلادی، قلب آذربایجان مورد هجوم عظیم نيروهای سلطان مراد سوم، امپراتور عثمانی واقع شد. علی رغم شکست سپاه اصلی، مردم تبریز دست به مقاومت جانانه‌ای در مقابل تجاوز ترکان عثمانی زدند و حاضر نشدند غرور و شرافت خود را در برابر متجاوز پایمال کنند. اما این شجاعت تبدیل به یکی تراژدی تمام عیار برای مردم تبریز شد؛ قتل و غارت و تجاوز به نوامیس مردم تبرز به دست ترکان عثمانی!

گروه تاریخ: اواخر سپتامبر سال ۱۵۸۵ میلادی، قلب آذربایجان مورد هجوم عظیم نیروهای سلطان مراد سوم، امپراتور عثمانی واقع شد. علی رغم شکست سپاه اصلی، مردم تبریز دست به مقاومت جانانه‌ای در مقابل تجاوز ترکان عثمانی زدند و حاضر نشدند غرور و شرافت خود را در برابر متجاوز پایمال کنند. اما این شجاعت تبدیل به یکی تراژدی تمام عیار برای مردم تبریز شد.

به گفته مورخین دربار صفوی: “تمامى ینی‌چریان خود را به کوچه‌ها و محل‌ها انداخته، هرکس را به نظر درآوردند به درجه شهادت رسانیده و از دیوار باغچه به خانه‌ها درآمده هرکس را که در نقب‌ها و زیرزمین‌ها پنهان شده بود، بیرون آورده به قتل رسانیدند… و اطفال شیرخواره را پاى به شکم نهاده، به عالم آخرت رسانیدند و موازى هفت هشت هزار نفر از ساده‌رخان مه‌لقا و دختران سمن‌سیما و زنان حورلقا و اطفال مسلمانان از تبریزیان اسیر نموده در میانه خرید و فروخت نمودند… مجملا از ظهور اسلام تا غایت، این نوع قتل‌عامى بر زمرۀ مؤمنین سمت ظهور نیافته بود و هیچ‌یک از سلاطین کفر جرأت به این امر شنیع نکرده بودند..”(خلاصه التواریخ ج١،ص٨٩-٧٨٨)

اگر روایت مورخ دربار صفوی را جانبدارانه بدانیم، روایت دیگری از اروج بیگ بیات موجود است که از دربار صفوی به علت تغییر مذهب گریزان بود. او در این باره می نویسد: “[عثمان پاشا فرمانده سپاه] به عساکر اجازه غارت عمومى مردم آن شهر را داد، لذا در این شهر از امور وحشت آور و هولناک وقایعی رخ داد که سابقا هیچ ملت سبع و درنده خویی به ارتکاب آن دست نزده بود.”(دون ژوان ایرانی، ص ۲۱۶)

به گزارش اروج بیگ، عثمانی‌ها تبریز را دوبار غارت کردند؛ به نحوی که زنان و اطفال باقی مانده از ترس آنها به کوهستان‌ها فرار کردند.

اما اگر منابع فوق الذکر را به نحوی با صفویان مرتبط بدانیم، نمی توانیم از وقایعی که در کتاب تاریخ عثمان پاشا گزارش شده است چشم پوشی کنیم: «تاریخ عثمان پاشا»، شامل سه متن تاریخى است. این متون حاوى گزارش‌هاى زنده و مستندى هستند از چگونگى آغاز حرکت اردوى عثمانى از استانبول تا پیشروى به مرزهاى شمال‌غربى در قفقاز و آذربایجان.

نویسندگان هر سه متن با ذکر کردن جزئیات، به توصیف جنگ‌هایى مى‌پردازند که بین قواى ترکان قزلباش صفوی و قشون عثمانى صورت گرفته و جالب‌تر اینکه نویسندگان تاریخ عثمان پاشا که خود از نزدیک شاهد جنگ‌هاى دو اردوى عثمانى و صفوى بوده‌اند و حتى در مقطعى از جنگ، چنان‌که یکی از نویسندگان اظهار می کند، به اسارت قزلباش‌ها درآمده و در حدود دو سال در ایران محبوس بوده و بعد با ترفندى از ایران به عثمانى گریخته است. با این‌که نویسنده (و سایر نویسندگان) در هیچ جاى اثر خود کینه و نفرتش را نسبت به قزلباش‌ها پنهان نمى‌کند، ولى با این حال، در نوشتن تاریخ، تلاش مى‌کند تا انصاف را رعایت کند:

«در میان عساکر قزلباش نیز شمارى از افراد شجاع و دلاور وجود داشت که بیشتر بر اسبانى به رنگ «قیر» سوار مى‌شدند و بر سرهایشان نشان‌هاى سرخ مى‌گذاشتند. آن ملعون‌ها بى‌نهایت دلاور بودند» (ص۶۷)

او هیچ گاه قتل و غارت‌هاى مکرر سپاه عثمانى را نادیده نمى‌گیرد، چنان‌که بارها از قتل و غارت اتباع شهرهاى قفقاز به تفصیل سخن مى‌گوید. داستان حمله‌هاى متعدد عثمانى‌ها در مقاطع مختلف به شهر تبریز، داستانى است طولانى و اندوه‌بار. تاریخ عثمان پاشا تنها برگى است زنده و مستند از این داستان بلند. اگرچه مورخ تلاش کرده تا کشتار و قتل‌عام مردم تبریز را توجیه کند، اما نه تنها در این زمینه توفیقى نیافته بلکه از عمق جنایت هولناک عثمانى ها در کشتار دسته‌جمعى مردم تبریز نیز پرده برداشته است. در سوی دیگر نیز تلویحا به سلحشوری و مقاومت اهالی تبریز در مقابل دولت عثمانی معترف بوده است.

نقاشی کشتن سربازان ینی چری به دست مردم تبریز که توسط یک جهانگرد اروپایی به تصویر کشیده شده است

نقاشی کشتن سربازان ینی چری به دست مردم تبریز که توسط یک جهانگرد اروپایی به تصویر کشیده شده است

دو گزارش از ده‌ها گزارش نقل شده در تاریخ عثمان پاشا بدین شرح است:

«[پس از فتح تبریز] … در آن‌جا منادیان ندا سر دادند که: این ولایت و رعیت از آنِ پادشاه سعادتمند [روم] است. اما عساکرى که از هفت و هشت سال قبل به این سو دائما در سفر جنگى شرق بودند، چنان رنج و سختى کشیده بودند که به ندا و توصیه فوق اعتنا نکرده و از سحرگاه دست به هجوم همه‌جانبه زده، اموال و اسباب و دارایى اهالى شهر را چنان مورد غارت و چپاول قرار دادند که صد مرتبه بدتر از عملى که تیمور در حمله به سیواس مرتکب شده بود را مرتکب شدند.”(تاریخ عثمان پاشا ،رساله سوم،ص ۱۰۹)

برای اطلاع از فاجعه سیواس تنها کافی است بدانید که تیمور پس از فتح شهر با قساوت تمام چهل هزار نفر از رعایای شهر سیواس عثمانی را زنده به گور کرده بود.

در فراز دیگری آمده است: «پیروزى ناچیزى که نصیب دشمن دین و گروه ضالین [قزلباشان] شد، موجب شادى و سرور مردم شهر تبریز گشت. آنها پس از آن، هرگاه عساکر روم را تنها مى‌یافتند، آنها را لخت مى‌کردند و یا مى‌کشتند. عساکر روم از این عمل به ستوه آمدند و لیکن از سوى حضرت سردار اجازه غارت و قتل‌عام مردم را نداشتند.[!] اما ندایى در میان آنان پیدا شد که مى‌گفت: عساکر روم از جانب رب العالمین مجاز به غارت و قتل‌عام مردم‌اند. از این‌رو عساکر از یک طرف هجوم همه‌جانبه آورده زن و مرد بى‌شمارى را که در شهر و در اردویشان بود را قتل‌عام کرده و مال و منال‌شان را به غارت و یغما بردند.»

به گزارش کتاب امیر عثمانی هم تنها به مجازات هفت نفر بسنده می‌کند اما باز به اعتراف نویسنده غارت دوباره از سر گرفته می شود.

علاوه بر تبریز، ولایات دیگر آذربایجان نیز مورد هجوم و تجاوز عثمانی‌ها قرار گرفتند و در این بین تاتارها نیز به سرکردگی محمد گرای خان (فرمانروای کریمه و نواحی شمالی قفقاز) از نوادگان جوجی فرزند چنگیزخان مغول هم به عثمانى‌ها پیوستند.

این عبارات تاریخ عثمان پاشا بخصوص وقایع گنجه، قلب هر انسان آزاده‌ای را به درد می آورد: “در مدت سه روز، یک قسمت از تاتارها تا شهر زگم را که در گرجستان واقع است، چپاول کردند و یک قسمت دیگر از آنها ولایاتى که در قلمرو قزلباش قرار دارد نظیر «دزاق»، «ورنده»، «ارزبر» و «حلو» که تا نزدیکى «اردبیل» مى‌رسد مورد تجاوز و غارت قرار داده و هریک از بى‌دین‌ها (شیعیان اهل بیت) که به دستشان مى‌افتاد، از دم تیغ گذرانده و خانه و باغ و باغچه و زراعت‌شان را ویران کرده و به آتش کشیده و اهل و عیال و اسب و شتر و گاو و گوسفندشان را از هر گوشه و کنار دسته‌دسته و گروه‌گروه جمع کرده و با خود آوردند. در میان عساکر چنان وفور نعمت و فراوانى شد که… به گاو و گوسفند، اصلا کسى نگاه نمى‌کرد. اما براى آن‌که به دست قزلباش‌ها نیفتد، آنها را خفه کرده و رها مى‌کردند. عساکر تاتار، محبوبه‌هاى رعنا و دلبران عالى و بى‌نظیر عجمى شهر گنجه و قزلباشان را در جلوى خود همچون گاو و گوسفند رها کرده و دسته‌دسته براى فروش به اردو مى‌آوردند. اما کسى به آنها نگاه نمى‌کرد زیرا از این بابت هرکس غنى و بى‌نیاز شده بود. دختران باکره و پسران جوان (اَمرَد) عالى و بسیار زیبا را هریک به دو «آلتون» (سکه عثمانی) مى‌دادند.”(ص،۹۴-۹۵)

تجاوزهای ترکان عثمانی به خاک آذربایجان، در سراسر تاریخ امپراتوری عثمانی امری متداول بود اما جنایتی که سلطان مراد سوم بر ضد مردم ولایت آذربایجان انجام داد، هیچ‌گاه در تاریخ این سرزمین نظیر پیدا نکرد.

لینک کوتاه : https://khabaresobh.ir/?p=15183

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.